ینجا اما ،گوش هایت را که تیز می کنی ، از خانه ی همسایه ات ، می شنوی که مادری دارد پسر جوانش را نصیحت می کند. چیزی که مدام تکرار می شود و دلت را می آشوبد: - ” زندگی ، پول می‌خواد. هیچ بقالی از ت شعر نمی‌خره. هیچ نانوایی حتی اگه همه ی داستان هات رو بهش بدی ، یه دونه نون هم بهت نمی ده” . مادر بیچاره ، یک ریز این عبارات را تو صورت پسرش تف می کند و تو می توانی چهره ی جوان را مجسم کنی که دارد فروید را به کمک می طلبد. اگر می توانستم حتما به جوان توصیه می کردم که کتاب ” بابا گوریو ” شاهکار بااک را بخواند تا متوجه شود آن درام که مربوط به ۱۸۱۹ میلادی می شود چگونه درد خود را فریاد می زند که :” مردم زیر نبوغ ، خم می شوند.دشمنش می دارند. می کوشند به آن افترا بزنند.زیرا نابغه ، همه چیز را خود می گیرد و با کسی قسمت نمی کند.ولی اگر استقامت کند ، همه زیر بارش ، کمر خم می کنند. مختصر، اگر نتوانند زیر لجن مدفونش کنند ، زانو می زنند و او را می پرستند. فساد ، بسیار است و هنر ، کمیاب”. #یک شکم سیر ،گربه #ازاده
داستان کوتاه

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

داستانک ۳۶۱

داستانک۳۶۰

، ,” ,کند ,ی ,یک ,نمی ,می کند ,می شود ,را می ,، همه ,خم می

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود رایگان فایل 103443424 آموزش خیاطی سئو سایت کمپانی طلبه 313 الان بخر تحویل بگیر انجمن عاشقان اهل بیت فارس درایو negaretbaran ترجمان جهانم